نتایج جستجو برای عبارت :

آهسته در این نم نم باران بغلم کن

 آهسته در این نم نم باران بغلم کن
مردم همه خوابند تو یک آن بغلم کن
اسپندبه روی دل من دود کن امشب
دور از بدی چشم حسودان بغلم کن
زخمی تر از آنم، بپرم تا لبه ی بوم
گنجشک صفت گوشه ی ایوان بغلم کن
لیلی شدنم باز در آغوش تو حتمی است
مجنون شو و در کوه وبیابان بغلم کن
در خلوت وتنهایی اگرفعلِ حرام است
در دنج ترین جای خیابان بغلم کن
حال تو به من چه !به خدا صبر ندارم
فردا که نه دیر است نه ! الان بغلم کن !
شاعر: سوسن درفش
****
با تشکر از دوست عزیز: 
мдjiD ××آریایــــ
تا گلالودم ماهیتو بگیر بیا این آلوده ماهی رو ببین که چجوری جا گذاشتیش رو زمینمن واسه تو قید دریارو زدم به درو دیوار تنگت میزدم تو بیابون دلت نفس زدمدریا بغلم کن بغلم کن که شدم تنها بغلم کن بغلم کن بین نامردا من تک نندازدریا اشتباه کردم که از دست تو سر خوردم توی این مرداب با این آدما بر خوردم بد کم آوردم
بیا و این پخش پلارو تو جمعش کن دوریت داره بد میسوزونه تو کمش کنمن گم شدم تو دل بی رحم زمونه بیا و این دیوونه رو تو باورش کندریا بغلم کن بغلم کن ک
ز چشمی اشک می ریزد، اگر آهسته آهسته
بدان در سینه می سوزد، جگر آهسته آهسته
تو هم چشمان خود گریان، دَمی با او که می ترسم
ز چشمانش زند بیرون، شرر آهسته آهسته
نپرسی زو چرا گرید، نپرسی او چرا سوزد
که چشمانت دهد از او، خبر آهسته آهسته
نگاهی کن نگاهش را، صدایی کن خدایش را
تو پیغامی به دلدارش، ببر آهسته آهسته
بگو زخمی کزو خورده، چو گلدانی به پژمرده
بگو زخمش دهد حالا، ثمر آهسته آهسته
بگو مذهب اگر داری، بگو مطلب اگر خواهی
بگو آید به بالینش، سحر آهسته آه
باران چت
باران چت
باران چت،چت روم شلوغ باران چت
باران چت,باران چت قدیمی,باران چت اصلی,چت باران,چتروم باران,چت روم باران,باران گپ
بارون چت,چت بارون,بارونی چت,بارانی چت,چت بارانی,بارانچت
مهرباران چت,مهر باران چت,باران گپ,باران چت اصلی,عضویت در باران چت
ناز باران چت,نازباران چت,چت روم ناز باران,باران ناز چت
گل باران چت,گلباران چت,عسل باران چت,عسلباران چت,باران چت
باران چت،قدیمی ترین چت روم ایرانی,مهرباران چت,مهربان چت,چت مهرباران
باران چت
چت با
 رفتی و غم برگ و برت در بغلم ماندصدخاطره وقت سفرت در بغلم ماند
خوابیده ای ای خواب زده در بغل خاکبیخوابی وقت سحرت در بغلم ماند
بستی به نوک تیر دلم را و پریدیشال عربی کمرت دربغلم ماند
تیرسه پر آمد سپرت بند به مو شدای بی سپر من سه پرت در بغلم ماند
آتش زده ولله مرا کاش ببینیقدری نم چشمان ترت دربغلم ماند
سیراب شدی یا نشدی؟آب نخوردی؟خشکی لبت با جگرت در بغلم ماند
رفتی و شبم بی تو دگر ماه نداردخاموشی روی قمرت در بغلم ماند
این تیر که نه!نیزه بی رحم تورا
باران چت
چت باران جز اولین چتروم فارسی از قدیم یکی از بهترین چت روم فارسی است .
باران چت با ادرس جدید افتتاح شد .
ادرس اصلی باران چت در همین پست قرار داده شده است
برای ورود به باران چت اصلی روی تصویر زیر کلیک کنید
باران چت جدید
ادرس اصلی چتروم باران : برای ورود به باران چت قدیمی و باران چت اصلی روی لینک بالا کلیک کنید .
چتروم باران , باران گپ , نازباران چت , باران چت اصلی , باران چت شلوغ , روم باران , نازنین باران چت , باران چت نازی , میهن باران چت , مهر
غصه می‌سوزد مرا، باران ببار کوچه می‌خواند تو را، باران ببار 
 ابرها را دانه دانه جمع کن
بر زمین دامن گشا، باران ببار 
 خاک اینجا تشنه دلتنگی است
آسمان را کن رها، باران ببار 
 باغبان از کوچه باغان رفته است
ابر را جاری نما، باران ببار

+پشت پنجره نشسته ام و باران می بارد
ناودانی چشمانم سرازیر شده است
از بهترین چت های ایران میتوان به چت روم های زیر اشاره کرد
آواز چت , باران چت , ناز چت , گل چت
شما عزیزان نیز میتوانید با کلیک بر روی لینک زیر وارد باران چت شوید
باران چت
 
چت روم باران جز شلوغترین چت روم های ایران است . این چت روم از تمام شهر های ایران کاربر آنلاین فعال دارد .
چت , باران چت , نازباران چت , نازی باران چت , نازنین باران چت , آواز باران چت
 
 
دانلود آهنگ جدید مسیح و آرش دریا
دانلود آهنگ دریا بغلم کن بغلم کن که شدم تنها با صدای مسیح و آرش ای پی به همراه متن ترانه و بهترین کیفیت
Download New Music BY : Masih & Arash Ap | Darya With Text And 2 Quality 320 And 128 On Musiceto
متن آهنگ دریا مسیح و آرش
♬♬♬
تا گل آلودس ماهیتو بگیر بیا این آلوده ماهی ببن که چجوری جا گذاشتیش رو زمین
من واسه تو قید دریا رو زدم به در و دیوار تنگت میزدم توو بیابون دلت نفس زدم
♬♬♬
تکست آهنگ دریا مسیح و آرش Ap
دریا بغلم کن بغلم کن که شدم تنها بغلم کن
چت روم باران نیز یک شعبه دیگر به نام باران گپ دارد .
برای ورود به باران گپ اصلی روی لینک زیر کلیک کنید
باران گپ
 
باران گپ اصلی , باران چت قدیم , باران گپ شلوغ , وبلاگ باران گپ , باران گپ چت روم
برای ورود به چت روم باران گپ روی تصویر بالا کلیک کنید و با اولین ورود امتیاز و درجه رایگان هدیه بگیرید
barangap
باران گپ1
بزن باران بزن باران ببر اندوه بی پایان بزن باران دلم تنگهدلم با من سر جنگهبزن باران بزن باران ببر اندوه بی پایان غمم دریا دلم تنهابزن باران ببر غم رابزن باران بزن باران ببر اندوه بی پایان بزن باران دلم تنگهدلم با من سر جنگهبزن باران بزن باران ببر اندوه بی پایان.... شاعر: سحر غم زده
دانلود آهنگ ریمیکس مسیح و آرش AP به نام دریا
ریمیکس آهنگ دریا بغلم کن کاری از دی جی کهزاد تهرانی با صدای مسیح و آرش 
Remix By Dj Kahzad Tehrani
متن آهنگ دریا پیشم مسیح و آرش
♬♬♬
تا گل آلودس ماهیتو بگیر بیا این آلوده ماهی ببن که چجوری جا گذاشتیش رو زمین
من واسه تو قید دریا رو زدم به در و دیوار تنگت میزدم توو بیابون دلت نفس زدم
دریا بغلم کن بغلم کن که شدم تنها بغلم کن بین نامردا منو تک ننداز
دریا اشتباه کردم که از دست تو سر خوردم توی این مرداب با این آدما بر
کسی می آید از یک راه دور آهسته آهسته
شبی هم می کند زینجا عبور آهسته آهسته
غبار غربت از رخسار غمگین دور می سازد
و ما را می کند غرق سرور آهسته آهسته
دل دریایی ما را به دریا می برد روزی
به سان ماهی از جام بلور آهسته آهسته
ازین رخوت رهایی می دهد جانهای محزون را
درونها می شود پر شوق و شور آهسته آهسته
نسیم وحشت پاییز را قدری تحمل کن
بهار آید اگر باشی صبور آهسته آهسته
کسی می آید و می گیرد احساس خدایی را
ز انسانهای سرشار از غرور آهسته آهسته
فنا می گردد ا
باران چت
سایت تفریحی مجله فان :
چت باران از چت روم های قدیمی و از اولین چت روم های ایرانی است
باران چت با چندین بار تغییر آدرس اکنون با آدرس اصلی در خدمت کاربران ایرانی است
اگر دوست دارید شما هم به جمع بارانی ها بپیوندید و از امکانات فوق العاده چت باران بهره مند شوید با کلیک بر روی تصویر زیر وارد باران چت اصلی شوید
چت باران
اگر واقعا به سایت چت روم علاقه دارید این چت روم بهترین چت روم پیشنهادی مجله فان میباشد
برای ورود به چت روم باران روی تصویر
باران چت
باران فان
باران چت از چت روم های قدیمی و شلوغ ایران است
جهت ورود به چت باران روی تصویر زیر کلیک کنید
 
چت روم باران با کاربران آنلاین بالا محیط امن و صمیمی برای کاربران ایرانی فراهم اورده است
چتروم باران از شلوغترین چت روم های فارسی است
چت باران
fhvhk ]j برای ورود به چت روم باران روی تصویر بالا کلیک کنید
چت روم باران
برای ورود به بزرگترین چت روم روی تصویر کلیک کنید
نازباران چت
ناز چت , باران چت
باران گپ , baranchat
باران گپ نیز از بهترین چت روم
می آید منجی عصر و زمان آهسته
آهسته
می آید شرح و تفسیر اذان آهسته آهسته

قدم بر چشم  ما خواهد نهاد آن سرو بستان ها
می آید عاقبت آن مهربان آهسته آهسته

زداید او غبار غربت از چشمان
مشتاقان
می آید آن امید عاشقان آهسته آهسته

دل ما را دهد او عاقبت با
آسمان پیوند
می آید عاقبت از آسمان آهسته آهسته

به دریا می برد این چشمه های
اشک ما را او
رسد وقتی که او با کاروان آهسته آهسته

قلوب غمگساران بار دیگر شاد
خواهد شد
بهاران می رسد بعد از خزان آهسته آهسته

پ
اینقدر توی اینستاگرام استوری گذاشتن که:
دریا بغلم کن... بغلم کن که شدم تنها...
دریا شروع کرده از شمال وشیراز داره بغل میکنه تا همه جای ایران سیل رو تجربه کنن:
دانلود و پخش آنلاین این آهنگ در سایت بلاگ موزیک
نام: دریا
خواننده: مسیح و آرش AP
ادامه مطلب
 
 
 
باران معشوقه ی من است / نزار قبانی 
 
دوباره باران گرفتباران معشوقه‌ی من استبه پیش بازش در مهتابی می‌ایستممی‌گذارم صورتم را ولباسهایم را بشویداسفنج وارباران یعنی برگشتن هوای مه آلود شیروانی های شاد!باران یعنی قرارهای خیسباران یعنی تو برمی‌گردیشعر بر می‌گرددپاییز به معنی رسیدن دست های تابستانی توستپاییز یعنی مو و لبان تودست‌کش ها و بارانی توو عطر هندی‌ات که صد پاره‌ام می‌کندباران‌، ترانه‌ای بکر و وحشی سترپ رپه‌ی طبل‌های آف
باران چت,چت روم بارن,چت باران
باران چت اصلی,باران چت قدیمی,چت باران,باران گپ,چت روم,چت روم شلوغ,چت روم فارسی
گل باران چت,ناز باران چت,بارانی چت,ناز چت,گل چت
برای ورود به باران چت اصلی کلیک کنید
باران چت اصلی

باران چت  ورود به باران چت

باران چت
گل چت
نازچت
می‌خواهم از زمانی بنویسم که دنیا خیلی جای قشنگی بود.
بدون هیچ دلهره‌ای آرزوهای بزرگ در سر داشتم. بدون نقشه‌ی خاصی برای رسیدن. رویاهایی که هر شب قبل از خواب مرورشان می‌کردم. 
عاشق باران بودم. عاشق دویدن زیر باران. به یاد آن روزها که در کوچه پس کوچه های زادگاه زیر باران می‌دویدم، نفسم به خس‌‌خس می‌افتاد، موهای خیسم به صورتم می‌چسبیدند؛ به یاد همان روزها بود که همچنان عاشقانه باران را دوست داشتم. شاید به یاد همان روزهاست که اکنون درمقابل
خیاباندر‌ خیل شکوه بارانچه پرنده هاکه پر می زدند عشق را در آسمانباران که می آیدمی شوم دلتنگدلتنگ بوی خاک دشتدیدن تولد رنگین کمانو قدم زدن با تو در خیابان
باران آمده تا بشوید دستها را!باران آمده تا بشوید غم ها را!
 
به سخره گرفتیم باد راصدای باران گیج کرده بود مراتو محو بارانمن در تماشای توکنار آن کوچه باغمنکنار توتو در کنار منباز و به بازودست در دستچه زیباست کنار حتی خیال توباز هم زندگیباز هم عاشقیحتیقدم زدن تنهایی را در ترانه باران
باران
شاید دیگر بی مزه و لوس یا زیادی باشد اما بگذارید این را هم از لذت های بچه داشتن بنویسم که دلم می خواهد وقتی به سمت بغلم می دود و دست هایش را دورم حلقه می کند و یک بوس روی صورتم می چسباند و ریز می خندد و لپش چال می افتد، زمان کش بیاید و دنیا در همین لحظه بیافتد روی دور تکرار، هی بدود بغلم، هی بوسم کند، هی بخندد، هی من بمیرم برایش.
کسی هست که هنوز شک داشته باشد برای بچه داشتن؟ 
تو را میان درختان سکوتدر رهگذر شاخه های لرزان پیر افراتو را به اسمت صدا کردم:باران.
 
صدای بادمیان سرمای پیچیده در تنمجنگل را مه گرفتهو از دور دست های دور یک قرن پیشمی آید صدای سوت ترنزندگی،قطاریست که در باران می آید.
 
تو را نیافتم دیگرتقدیر،صدای قطاری بود که تو را بردآنکه که در باران آمده بود،باران را با خود برد.
 
هزاران سال بعدخواهد روئیداز تن من پیچکی پای یک افرای گمشده که باز همچنان تشنه شنیدن نام توست:باران....
 
 
#سادگی_دیدار
این روزها،لا به لای خاکستری غمهایمبا هر وزش نسیم میان گیسوانمدلم می خواهد به باران بسپارم خودم رامی خواهم پاک،می خواهم زیبامی خواهم سبز شوم دوباره از میان خاک های باران خورده...
حرف باران چیست؟باران می گوید:سادگی زیباست،و چیست سادگی؟سادگی یعنی موهایت را بسپاری به خیال یک رنگین کمانقدم بزنی صبح را میان مهیا که جیبت را پر کنی از صدای خنده های کودکانه!باران می گوید:بسپار خودت را به زلال سحرگاهی یک بوسه بهاری..‌
من،پله های میان مه
نویسنده : حسن کاشی
هر گونه کپی برداری بدون ذکر نام نویسنده شرعا حرام است.
 
فصل اول : سقوط شهر
مرد آهسته آهسته قدم بر میداشت ، صدا هوهوی باد شدیدی که می وزید او را می ترساند ؛ اصلا برای چه او به این جنگل سرد و تاریک قدم گذاشته بود ، گم شده بود ؟ دنبال چیزی یا کسی می گشت ؟ خودش نیز نمی دانست ، مثل این بود که بخشی از حافظه اش گمشده است . باران شدیدی شروع به باریدن گرفت و صاعقه هایی به درختان جنگل بر خورد کرد و جنگل آتش گرفت ، مثل اینکه اتفاقی بزرگ در شر
مثل پنجره دلتنگ ، در انتظار باران
مثل آوای شباهنگ ، در باد های نالان
امشب دلم چه تنها در جنگ نور و تاریک
صبح امیدواری ، آید به سوی ایوان
فکرم بسی شکسته در سایه سار ظلمت
آیینه ی شکفتن ، پرواز وقت باران
دیوانگی چه زیباست در یاس های عاشق
در فکر این جنونم ، تا بوی وصل یاران
کسی اگر که آمد به کلبه ی خرابات 
به او بگو که عینک ، در یاد باد و باران 
 
شاعر:عینک
همونجوری که ضرباهنگ نور سفید - باران سیاه، آهسته منو تو خودش میکشه، دقیقا همونجوری، کم کم بی‌حس از تنم فاصله میگیرم و دیگه تعلقات معنایی ندارن. حتی اینکه بهت بگم زندگیم پوچ و دردناک شده هم مسخره به نظر میاد. می‌ره بالا و دور خودش می‌چرخه.
فقط بغلم کن مثل اون روز،بدون هیچ حرفی،میخام تو این جهنم زنده بمونم،میخام ادامه بدم،مهم نیست که دیده نشدم مهم نیست که پذیرفته نشدم،مهم نیست که تحقیر شدم،ولی مهمه که تو الان کنارمی، لطفا دستامو محکم تربگیر،توی این جهنم جلوی همه محکم بغلم بکن.:)
مثل پنجره دلتنگ ، در انتظار باران
مثل آوای شباهنگ ، در باد های نالان
امشب دلم چه تنها در جنگ نور و تاریک
صبح امیدواری ، آید به سوی ایوان
فکرم بسی شکسته در سایه سار ظلمت
آیینه ی شکفتن ، پرواز وقت باران
دیوانگی چه زیباست در یاس های عاشق
در فکر این جنونم ، تا بوی وصل یاران
کسی اگر که آمد به کلبه ی خرابات 
به او بگو که عیسی ، در یاد باد و باران 
 
شاعر:عیسی کیانی
باران چت
باران چت یکی از چت روم های شلوغ فارسی دارای امکانات پیشرفته پذیرای کاربران ایرانی است . جهت ورود به چت روم باران روی لینک زیر کلیک کنید .
چت باران
با اولین ورود به باران چت و مراجعه به خصوصی مدیران امتیاز و درجه هدیه بگیرید .
باران چت بزرگترین پاتوق دختر و پسرهای ایرانی
از امکانات باران چت ، چت عمومی ، چت خصوصی  ، چت تصویری و چت صوتی  و پروفایل پیشرفته با امکان درخواست دوستی به کاربران دیگر ارسال موزیک و فیلم و فایل و عکس را میتوان نام
دانلود آهنگ کیه کیه منم تهی
نازنین آهنگ جدید تهی با کیفیت بالا
Download The New Tohi kie kie manam tohi
 
متن آهنگ تهی
کیه کیه منم تهی کسی نیست منمو توییم
چش توو چش وصله وصلیم
وقتشه همو بغل کنیم
چی شد دلت خواست منم دلم خواست
نازنینم نازنینم تو دلت ی دریاست
بیا توو بغلم فوری کسی نیست منمو تویی
وای همدمم شدی میشه منو بغلم کنی
بذار گلم خودمو فدات کنم
بچرخ دورم تو شدی مال خودم
از گذشتت نمیخوام بپرسم نازنین
بینمون هر چی بشه منو تو مال همیم
بیا توو بغلم فوری کسی نیست
:: ای باران...از غصه ام آگاهی
 
هوالودود
 
پنجره را باز بگذار. باید عطر خاک باران خورده و موسیقی قطره ها اتاق را پر کند. باید کمی به خودت استراحت بدهی، مثلا دراز بکشی و چشمانت را ببندی و به هیچ چیز جز باران نیندیشی. نه در دل شعر بخوانی نه برای خودت فکر و استدلال کنی و نه در خاطرات غوطه ور شوى. 
 
دل بسپار به عطر بهاری این بارش... بهار دارد مى رسد. این را من نمى گویم...تقویم نمی گوید... شکوفه ها نمی گویند...امشب این قطره های معجزه گر، که هر یکی رزق جوانه ای
:: ای باران...از غصه ام آگاهی
 
هوالودود
 
پنجره را باز بگذار. باید عطر خاک باران خورده و موسیقی قطره ها اتاق را پر کند. باید کمی به خودت استراحت بدهی، مثلا دراز بکشی و چشمانت را ببندی و به هیچ چیز جز باران نیندیشی. نه در دل شعر بخوانی نه برای خودت فکر و استدلال کنی و نه در خاطرات غوطه ور شوى. 
 
دل بسپار به عطر بهاری این بارش... بهار دارد مى رسد. این را من نمى گویم...تقویم نمی گوید... شکوفه ها نمی گویند...امشب این قطره های معجزه گر، که هر یکی رزق جوانه ای
فرض کنید شبی در جاده‌ای هستید. سوار هرچه که دوست دارید باشید. قطار، خودروی شخصی، اتوبوس مهم نیست. از پشت شیشه‌های باران‌زده که کمی هم بخار گرفته است دور دست‌ها را نظاره کنید. روشنایی شهرهای دور، روشنایی روستاهای اطراف، و روشنایی ماه. من به این روشنایی‌ها،روشنایی محو باران‌زده می‌گویم. روشن اند و روشنایی، امید است. محو اند چون از پشت شیشه‌های بخارگرفته دیده می‌شوند. باران‌زده اند، زیر هجوم قطرات باران ایستاده‌اند و می‌تابند. 
من شبی
انسان، آهسته آهسته عقب نشینی می‌کند.!!
هیچکس یکباره معتاد نمی‌شودیکباره سقوط نمی‌کندیکباره وا نمی‌دهدیکباره خسته نمی‌شود، رنگ عوض نمی‌کند، تبدیل نمی‌شود و از دست نمی‌رود.


زندگی بسیار آهسته از شکل می‌افتد..و تکرار خستگی بسیار موذیانه و پاورچین رخنه می‌کند.
قدم اول را، اگر به سوی حذف چیزهای خوب برداریم، شک مکن که قدم‌های بعدی را شتابان بر خواهیم داشت."
نادر_ابراهیمی
Dar Masire Baran,In the Path of Rain 2016,nv lsdv fhvhk,امام رضا,امین زندگانی,انیمیشن,تماشای آنلاین انیمیشن در مسیر باران,حامد کاتبی,حسین عرفانی,دانلود انیمیشن سینمایی در مسیر باران,دانلود در مسیر باران,دانلود رایگان انیمیشن در مسیر باران,دانلود فیلم ایرانی,دانلود فیلم کامل در مسیر باران,دانلود نیم بها,در مسیر باران,رحیم نوروزی,سایت دوستی ها,شوکت حجت,کارتون در مسیر باران,مریم شیرزاد,
ادامه مطلب
نزدیک سد داشتیم قدم میزدیم. داشت میگفت صدای آب میشنوی؟صدای باد؛ پروانه ها رو ببین. بعد نشست رو یه تخته سنگ. بی مقدمه گفت بغلم کن؛ فاطمه بغلم کن. عجیب بود. نزدیکش نشستم. بیهوش شد افتاد. دندونهاش قفل شده بود. لبهاش و زیر چشمش کبود شد در کمتر از دقیقه ای...دلم میخواست داد بزنم تو دیگه نرو! ولی بغلش کرده بودم فقط صداش میزدم.یه نفر نزدیک اومد پرسید تنها هستین؟ گفتم نه؛ دوتامون باهمیم. 
آسمان بارانی استاشک من هم جاری است
شاید این ابر که می نالد و می گرید از درد من است
آخری اخر ابر هم – از دلم با خبر است
شاید او می داند
که فرو خوردن اشک
قاتل جان من است
من به زیر باران از غم و درد خودم می نالم
اشک خود را که نگه می دارم با یه بغض کهنه
من رهایش کردم باز زیر باران
من به زیر باران اشکها می ریزم
همگان در گذرند
باز بی هیچ تامل در من
سر به سوی آسمان می سایم؛
من نمی دانم…
صورتم بارانی است یا آسمان بارانی است
اولین سالیه که میتونم بدون دغدغه ی درسی با خیال راحت به محرم برسم....
همیشه مجبور بودم ی کتاب بگیرم توی بغلم و در تایم سخنرانی بخونمش...درس خواندن تو مراسم عجیب برکت داشت...خیلی خوب یاد میگرفتم یادمم میموند.برعکس همیشه!!
اولین سالیم هست که کربلا رفتم...حسم متفاوته با سالهای قبل...
+دلم میخواد تهران بمونم آخه مراسم های اینجا رو بیشتر دوست دارم ولی وضعیت پدر شوهر هنوز کاملا استیبل نشده...به خاطر همین میربم شهرستان...
++التماس دعا
-جای خالی حس راستین ادغام شده در شک، به عزم عزلِ وجود لاینفک هستی از
پیکره تهی وار دامانت در هستی، لَم داده بر بلندای دامنه ی مرکز خِشتک دَنی و
دمیدن جواب در فلوت رستگاری در پاسخ به چِرای چرب دُنبه ی گوسپند صفتت، بع بعِ برآمده از دردِ نبود یک بود و جا دادن به هوای کثیف تولید شده ناشی از
استنشاق حال مسموم آغوشی که غروب درآن جا گرفته مدام در بغلم حس می شود.
--با
من بیا قدم بزن لذت هضمُ بلع غروب خورشید کنار پرسه های به بار نشسته از
حجمی تردید درون
آهسته آهسته حسی خوش درون قلب او پیدا شد 
آرام آرام حسی از نوع تفاخر و افتخار در او قدم زد 
در کمتر از چشم بر هم زدنی، فرصت دیدار از دست رفت ..
 
 
ما هیچ از خود نداریم، این حقیقت را با مکاشفه در حقیقت مرگ، و هم آغوشی با خاک می توان دریافت .. و سر فرود آورد .. که هستی آدمی عاریه از اوست ..
پیش بینی 24 ساعته بارش باران و برف
پیش بینی بارش برف و باران برای فردا
در تصویر زیر که مرتبن بصورت خودکار آپدیت می شود می توانید پوشش ابر و باراش برف و باران 24 ساعت آینده ایران را ببینید
توضیحات نوشته های کادر سیاه بالای تصویر از چپ به راست: ساعت ، روز ، ماه (به میلادی) ، سال ، ساعت گرینویچ (GMT)
انسان، آهسته آهسته عقب نشینی می‌کند.!!
هیچکس یکباره معتاد نمی‌شودیکباره سقوط نمی‌کندیکباره وا نمی‌دهدیکباره خسته نمی‌شود، رنگ عوض نمی‌کند، تبدیل نمی‌شود و از دست نمی‌رود.


زندگی بسیار آهسته از شکل می‌افتد..و تکرار خستگی بسیار موذیانه و پاورچین رخنه می‌کند.
قدم اول را، اگر به سوی حذف چیزهای خوب برداریم، شک مکن که قدم‌های بعدی را شتابان بر خواهیم داشت."
نادر_ابراهیمی
انسان، آهسته آهسته عقب نشینی می‌کند.!!
هیچکس یکباره معتاد نمی‌شودیکباره سقوط نمی‌کندیکباره وا نمی‌دهدیکباره خسته نمی‌شود، رنگ عوض نمی‌کند، تبدیل نمی‌شود و از دست نمی‌رود.


زندگی بسیار آهسته از شکل می‌افتد..و تکرار خستگی بسیار موذیانه و پاورچین رخنه می‌کند.
قدم اول را، اگر به سوی حذف چیزهای خوب برداریم، شک مکن که قدم‌های بعدی را شتابان بر خواهیم داشت."
نادر_ابراهیمی
یاد بگیریم از محبت دیشب پدر نگوییمدر حضور کسی که پدرش در آغوش خاک آرمیده است
یاد بگیریم از آغوش گرم مادر نگوییم در حضور کسی که مادرش را فقط در خواب میتواند ببیند 
یاد بگیریم اگر به وصال عشقمان رسیدیم، میان انبوه جمعیت کمی دستانش را آهسته تر بفشاریم،شاید امروز صبح کسی در فراق عشقش چشم گشوده باشد 
یاد بگیریم اگر روزی از خنده فرزندمان به وجد آمدیم، شکرش را در تنهاییمان به جا آوریم نه وصف خنده اش را درجمع شاید کسی در حسرتش روزها را میگذرا
دریا
بغلم کن ، بغلم کن که شدم تنها
بغلم کن بغلم کن بین نامردا
منو تک ننداز
دریا
اشتباه کردم که از دست تو سر خوردم
توی این مرداب با این آدما بر خوردم، بعد کم آوردم
 
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.



دریافتمدت زمان: 48 ثانیه
قصد دارم قدم در راهی بگذارم که فقط خدا می تواند من را به پایانش برساند
راهی زیبا و شاید شیرین و سخت
30 سال زندگی و درجا زدن ؛ حالا من قدم در راهی جدید گذاشته ام.
میخوام شرح تلاش هام رو ثبت کنم و آهسته آهسته این مسیر زیبا را تا آخر بروم .
ان شاا...
بوی خاک می‌آید، باران می‌آید، گونه‌ام را نوازش می دهد چون مادرم که کیلومترها از او دورم و من جانانه دل‌تنگم برایش‌...
عامدانه زیر بخش‌های مسقف حرم ابوتراب (ع) نمی‌رویم، از این رو دوتایی خیسِ خیس می شویم.
با چشمانی خیس از بارانِ اشک ایستاده‌ایم رو به گنبدش..
می‌گویم چرا ما دو تا این همه دل بسته‌ی بارانیم؟
شیرین می‌خندد و می‌گوید آب که به خاک برسد چه می‌شود؟ 
_خب، می‌شود گِل.
_گِل!! همان گِل بدبویِ متعفن، همانی که من و تو از آنیم..باران که ب


 طعم باران می دهد شعر ترم
واژه ها را سوی رویا می برم
بوی باران شاد و مستم می کند
جان تازه میدمد در پیکرم
می روم تا دشت گلهای بنفش
عطر آن را بهر یارم می خرم
زیر باران یاد یارم می کنم
جز خیالش چون نباشد در سرم
خوش بود باران پاییزی مرا
بی گمان من در بهاری دیگرم
#مریم_حاج_علیان
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید
هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است
پنجره، فکر، هوا، عشق،
زمین مال من است
چه اهمیت دارد گاه اگر می رویند،
قارچ های غربت؟
من نمی دانم که چرا می گویند اسب حیوان نجیبی است، کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد؟
چشم ها را باید شست،
جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست،
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد
چتر ها را باید بست،
زیر باران باید رفت
فکر را، خاطره را،
زیر ب
تو فکر می‌کنی من هم مثلِ بعضی استعاره‌های آهسته، 
جایم فقط کنارِ همین کلماتِ کودن است. 
تو فقط یک راه داری: بزن! 
همه‌ی تیرهای خلاص 
از هجدهمِ همین جهانِ مزخرف می‌گذرند. 
تعلل نکن، 
تا ترانه‌ی بعدی راهی نیست. 
من آب‌ام را خورده، 
کَفَنَم را خریده، 
اشهدِ علاقه‌ام به عدالت را نیز خوانده‌ام. 
تو یکی ... دستِ مرا نخواهی خواند! 
حالا بروم، یا بمانم؟ 
دارد باران می‌آید، 
دارد یک ذره نورِ آبی 
به غشای شیشه نوک می‌زند. 
تو برو نمازت را بخوان، 
سلام 
دلتنگم اما باید فراموشت کنم 
باید مقاومت کنم 
اسیر این دل نشوم 
اشفته و پریشان نشوم
اما چطور فراموشت کنم
تو یه زخمی بردلم 
مرهمی ندارم در جهانم
بغض میکنم کنار پنجره ی بخار زده مینشینم و به چشمان نم دارم اجاره ی باریدن میدهم به قلبم اجازه ی تنگ شدن اما در این میان هرگز نمیگذارم افکار راه خودش را برود زندانیش میکنم .برای آخرین بار سجاده ی را پهن میکنم و دستانم را بلند کرده و از خدا تورو میخواهم ای کاش ...ای کاش
دیگر نمیتونم صحبت کنم اشکاها
شهرداری مجوز نمیداد درخت را قطع کنیم. رسیده بودیم به راه حل نفت ریختن پای درخت. مامان گفت این کار با سقط جنین فرقی ندارد وقتی درخت زنده است و نفس میکشد.
حالا من شده ام همان درخت و نفت ریختند پای ریشه هام.
با هر باران فکر میکنم ریشه هام که از جنس گوشت و پوست و استخوان است بیشتر و عمیق تر می پوسد. احساسم حتی به باران هم عوض شده.
کلاس تمام شده بود و لا به لای بچه ها دنبال مامانش می گشت که دیدم جلوی من ایستاده و دست هایش به سمت بالا،یعنی
بغلم کن.من هم از خدا خواسته زودی بغلش کردم و رفتم سمت هانیه.هانیه بهش می گفت جوجه و تمام مدتی که توی بغلم
بود  بهش پیشنهاد می داد که بغل اونم بره و وقتی با جواب رد روبرو می شد می گفت ببین این مامانت نیست اشتباه گرفتی.
منم به هانیه می گفتم: کرم داری؟ خب بچه توی بغلم هست دیگه.
مهدی هم طوری به هانیه نگاه می کرد یعنی : این حرکات چیه از خودت درم
پارک در حجم انبوهی از درختان سر به زیر و خاموش مانده بود
اولین راهرو 
سومین نیمکت 
پشت به همه ی دنیا 
جامه هایی سراپا سیاه آن دو غریبه را در خود پوشانده بود .
اولی با ریش های سیاه 
دومی با مژه های سیاه و‌ تاب داده اش.
...
آهسته آهسته اما محکم منطق زندگی 
سوار واژه ها در برگ ها می وزید 
کسی در گوشم از محبت میخواند 
محبت اشک میشد 
و سیاهی مژه های تابدار دامن عشق را می گرفت...
دانلود آهنگ جدید امیر رادان به نام بغلم کن
Текст песни baghalam kon Amir Radan
پشتمو بگیر حتی اگه برامون شدن یه تیرОбними меня, даже если мы получим пулю
یه جا دور از این چشمها بیا ته قلبمو ببینГде-нибудь подальше от этих глаз, иди и увидишь дно моего сердца
میتونی تو آروم کنی هر لحظه بدنم به بدنت میچسبه

ادامه مطلب
سوفیا از بچه های کلاسمه . وقتی منو میبینه ، یا هرطوری میشه ، انقد محکم بغلم میکنه و چشاش برق میزنه که فکر میکنم کاش یه روز میتونس همونطور که محکم بغلم کرده نفوذ کنه تو بدنم ، بره تو مغزم و ببینه خاله پریسا همونقد که از بیرون با بقیه مهربونه ، از داخل با خودش تو چه جنگیه . چه تانک و تفنک و تیری ئه که هر روز باهاش شلیک میکنه به خودش . به مخش . به قلبش . فکر میکنم کاش همه چیز ِ دنیای خاله پریسا ، مثل ِ چیزی بود که دنیای سوفیا تصورش کرده . اونقد امن و آروم
#باران:
بیا باران را 
از انحصارِ چتر 
بیرون بیاوریم
من تشنه ی شعرهای بارانی ام
 
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#شعر_سپکو
@ZanaKORDistani63
سپکوسرای میخانه
کانال شعرهای سپکو(سپید کوتاه) سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
https://t.me/sepkomikhaneh
https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametag
http://mikhanehkolop3.blogfa.com
مردی دو دختر داشت یکی را به یک کشاورز ودیگری را به یک کوزه گر شوهر داد. چندی بعد همسرش به او گفت : ای مرد سری به دخترانت بزن واحوال آنها را جویا بشو.
مرد نیز اول به خانه کشاوز رفت وجویای احوال شد، دخترک گفت که زمین را شخم کرده وبذر پاشیده ایم اگر باران ببارد خیلی خوبست اما اگر نبارد بدبختیم.
مرد به خانه کوزه گر رفت ، دخترک گفت کوزها را ساخته ایم ودر آفتاب چیده ایم اگر باران ببارد بدبختیم و اگر نبارد خوبست.
مرد به خانه خود برگشت همسرش از اوضاع پرسی
صدا ذهنم را خراش می دهد اصلا از صدای ترمز قطار بدم می آید، نه خوشم می آید اصلا هردو چون از یک طرف ذهنم را پاره پاره می کند و از طرف دیگر صدای رسیدن است آهسته آهسته قطار می ایستد از این لحضه که همه بلند می شوند و شلوغی هم بدم می آید انگار با سرنگ استرس را وارد بدن می کنند
ادامه مطلب
اومدم اینجا بنویسم بلکه این آشفتگی درونی ذهنم آروم شه. بعضی لحظه ها دوس دارم یکی که خودمه و کامل اوضام رو دیده بیاد بشینه جلوم بگه من می فهمم و درک میکنم چقدر سختی کشیدی و تو چه شرایطی هستی. بهم بگه میدونم میتونستی زودتر ببری و نکردی. بهم بگه.. هیچی نگه. بغلم کنه. فقط بغلم کنه و دویتم داشته باشه. کی تموم میشه این شب؟ کی صبح میشه؟ دیدم ی بارقه هایی رو ازش. اما... وقتی خسته میشم واقعا دلم یکی رو می خواد که بهم بگه دست مریزاد. ما حاصل انتخابامونیم انت
آن شب هم مثل شب های دگر بود 
با همان نغمه و سوت 
با همان ساز سکوت
باران می بارید 
چتر احساس مرا خیس می کرد
من در ایستگاه تکرار ها
ودر آمد و رفت بی گمان قطار ها
در انتظار مسافری بودم؛جا مانده از قلبم
گاهی نگاهم به ساعت
گاهی نگاهم به شهر
و گاهی به ریل های قطار
اما به ناچار
انتظارم را در دل می خوردم
و خودم را دل خوش می کردم:
به نوازش های باران
به باد های روان
و به ابر های سرگردان...
آن شب هم مثل شب های دگر بود!
 
 
باید به چشم هایم نگاه کنی
این شعرها
هرچقدر هم خوب باشند
نمی توانند دلتنگی ام را
بیان کنند..
چترهای کاغذی
زیر باران
دوام نمی آورند...!
 
"محسن حسینخانی"
 
پ.ن1:
قلمرو تو چشم است
در هوایی بارانی
دارم تمام می شوم،
بیا.
 
"عباس معروفی"
 
پ.ن2:
کاش می شد حرف نزنم
و فقط دست‌هات را
روی تنم لمس کنم.
 
 
"عباس معروفی"
 
پ.ن3:
باران یعنی برگشتن هوای مه آلود شیروانی های شاد!باران یعنی قرارهای خیسباران یعنی تو برمی‌گردیشعر بر می‌گردد
"‫‏نزارقبانی‬"
 
 
گرگ بالان دیده
آیا می‌دانستید که تقریباهمه ی فارسی زبانان، حتی بزرگانی از ادب فارسی، اصطلاح " گرگ بالان دیده " را که کنایه از افراد آزموده ، سرد و گرم چشیده و دنیا دیده است به غلط " گرگ باران دیده" می‌گویند و می نویسند ؟
 به کار بردن واژه ی باران در این اصطلاح اساسا نادرست است، زیرا همه‌ی گرگ ها  باران دیده هستند و اتفاقا در روزهای زمستانی و بارانی  بیشتر از لانه خارج می شوند و به شکار می پردازند و اگر باران دیدن علت با تجربه شدن گرگ باشد، ای
با توجه به استقبال شما خوانندگان از مطالب درج شده با عنوان "اعتراف صمیمانه سوتی ها" و اعترافات شما خوانندگان در بخش نظرات کاربران، تصمیم گرفتیم گزیده ای از مطالب ارسالی شما در بخش نظرات را با نام ارسال کننده در این مطلب درج کنیم
مانیا :
من خودم 4 روز بود نامزد کرده بودم خونه خواهر شوهرم بودم تا رفتم و اتاق همسری اومد دنبالم درو بست بغلم کرد از پشت میخاست بغلم کنه هر چی بهش میگفتم در در ولم نمیکرد تا هلش دادم آخه درو صاف نبسته بود پشت سرش باز شده
باران حضورت که ببارد تنهایی ام
خشکسالی اش را تعطیل می کند
به حرمت قطراتی از جنس تو

اس ام اس باران
sms baran

در این شبــهای بـــارانی  غــــــم انگیز است تنـــــــهایــــــی
بـــــــه امـــــــید نگـــــــاهی تلــخ که می آیـــــی
به احســــاست قســــــم یــــک شب
  دلم می میرد از حسرت
و من اهسته میگویم :
تــــــو هــــــــم دیـــــگر نمـــیـــایــــی …..

اس ام اس باران
sms baran

بــــــــاران مــی خـــواهــــم
  آنـــقــدر شــــدیـــ
خوشحالم اولین بوسه‌م با تو بوده. خوشحالم اولین کسی که بغلم کرد تو بودی. تنها کسی که بغلش خوابیدم.‌ خوشحالم. که امشب که پسره لبامو بوسید، از ته دلم راضی بودم فرستم نیست، که فرستم با تو بوده. در حد شکر کردن خوشحالم. اینکه اولین بوسه‌م با 'تو' بوده ،صرف نظر از هر چیز دیگه‌ای، خوشحالم میکنه.
میدونی چی خوشحال ترم میکرد اما؟ که نون تو میبودم. نونِ 'تو'. نون تو میبودم و امشب نمیذاشتم بغلم کنه، گردنمو ببوسه و لبامو. کاش نون 'تو' میبودم.
 
راستش اومدم همو
حوزه های تحت پوششنقش استحصال آب باران در کاهش سیل، خشکسالی و رونق تولید، ارتقاء استاندارد ها، فرهنگ سازی و ترویج استحصال آب باران و بازچرخانی، ابعاد اقتصادی، اجتماعی و حقوقی استحصال آب باران
مهلت ارسال چکیده۱۳۹۸/۰۷/۱۰
مهلت ارسال اصل مقاله۱۳۹۸/۰۷/۱۰
تاریخ شروع۱۳۹۸/۰۹/۰۵

ادامه مطلب
دلم برایت تنگ شده. نمی خواهی بیایی پایین و بغلم کنی؟ محکم و طولانی. فقط خودم و خودت. مثل همه روزها، همه ساعت ها و همه لحظه ها. مثل همین الان که دارم از تو می نویسم. نزدیک تر بیا. نزدیک از «نزدیک تر از رگ گردن». نزدی تر بیا ای مهربان تر از من به خودم. ای کسی که من را به خودم مهربان کردی. محکم تر بغلم کن.
 
پ.ن: گاهی تو را کنار خود احساس میکنم / اما چقدر دلخوشی خوابها کم است
(محمدعلی بهمنی)
مردمان آهسته‌آهسته به خواب می‌روند و شب آهسته‌آهسته روشن می‌شود. خاموشان آرام‌آرام حجره‌های خلوت و کار ترک می‌کنند و از راهروهای رخشان می‌گذرند و در کوچه‌های باریک شهر و در میادین نادیدنی به دیدار می‌رسند. خاموشان با مشعل‌های خرد و بیداری در دست، به رقص برمی‌خیزند. خورشیدان روز و مشعل‌داران شب، تا چرخ بچرخد و بشر نو شود.
جامها بالا می‌رود و خون طرب به جوش می‌آید، ظلمت پیراهن می‌درد و دیوان و آمال شوم و سرابهای فکر، به سردابها و سر
انسان، آهسته آهسته عقب نشینی می‌کند.!!
هیچکس یکباره معتاد نمی‌شودیکباره سقوط نمی‌کندیکباره وا نمی‌دهدیکباره خسته نمی‌شود، رنگ عوض نمی‌کند، تبدیل نمی‌شود و از دست نمی‌رود
    
زندگی بسیار آهسته از شکل می‌افتد..و تکرار خستگی بسیار موذیانه و پاورچین رخنه می‌کند.

قدم اول را، اگر به سوی حذف چیزهای خوب برداریم، شک مکن که قدم‌های بعدی را شتابان بر خواهیم داشت."

نادر_ابراهیمی
موضوع انشا امرو ما این بود(خداییش خیلی بچه گونه اس)
من یه حدودیش که یادمه نوشتم:
باران وقتی می بارد دلتنگی هایت را می شوید و با خود می برد،حس عجیبی دارم وقتی باران می بارد،،،احساس سبکی و آرامش میکنم،این بهترین حسی است که من تجربه کرده ام
دوست دارم باران باشم و ببارم بی آنکه بدانم و بپرسم این کاسه های خالی از آن کیست،باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست

+تو کلاسم نوشتم فک نکنید رفتم از گوگل کمک گرفتم
ولی  خداییش خیلی چرت نوشتم
البته
بهرام با نفرت نگاشو ازم ن که رو زمین افتاده بودم و گریه میکردم گرفته و ازخونه زد بیرونبابا اومد بغلم کرد سرمو گذاشتم رو سینه بابا و ازته دل زار زدم-گریه نکن دخترم دستش بشکنه که روت بلند شد ،گریه نکن عزیز دلماون شب گذشت بابا به سپهری رضایتش و اعلام کرده بود از اونروز تا حالا نه بهرام تحویلم میگرفت نه بهراد خیلی احساس بدی داشتم قرار بود امشب سپهری بیاد خونه تا بابا صحبتاشون و بکننتوی اتاقم نشسته بودم به بدبختیام فکر میکردم-ابجیبه باران نگاه کر
کمک فنر تالیسمان قطعه ای کوچک جهت حرکت با ثبات و جلوگیری از از تکان های شدید و کوچک است که نحوه عملکرد این قطعه جذب انرژی وارد شده از خودرو و آزاد کردن آهسته این انرژی می باشد. 
این عملکرد بدین صورت است که به محض فشار زیاد به کمک فنر ، بجای عکس العمل شدید کمک آهسته جمع می شود و آهسته شروع به باز شده می کند.
این عملکرد به صورت برعکس نیز به همین گونه عمل می کند.
اینگونه جذب و دفع انرژی باعث تکانهایی نرم و یکنواخت می شود
کیت تنظیم ارتفاع کمک فنر ا
دلت به رحم نمی آید زمین ؟ سرد است هوا ...
هنوز قلب ِ زخمی کودکان کرمانشاهی التیام نیافته است ...
هنوز خیلی هایشان ازترس مدام از خواب می پرند ... از خواب می پرند ... از خواب می پرند ...
دلت به رحم نمی آید ؟ 
باران می بارد...
شادی عید و باران را زهر نکن به کاممان ...
ما خیلی خسته تر از آنیم که تو فکر می کنی ...
دلت تا همیشه آرام زمین ..
+
امشب، شب ِمیلاد پیامبر رحمت ، باران بارید ...
درست همان لحظه ای که زیر باران تند ِ حرم حضرت عبدالعظیم ایستاده بودم و دعا می کر
 
اس ام اس زیبای باران و پاییز  
پاییز با چمدانی از خاطره نزدیک است
من و پاییز سال هاست پیچیده‌ایم به هم …
 
♠ اس ام اس زیبای باران و پاییز ♠
 
پاییز مرا عاشق می کند ، باران عاشق تر
حالا تو بگو این باران پاییزی با من چه می کند ؟
 
♠ اس ام اس زیبای باران و پاییز ♠
 
غم انگیز است پاییز
و غم انگیزتر وقتی تو باشی
و من زیر باران برگ ها را با خیالت تنها قدم بزنم …
 
♠ اس ام اس زیبای باران و پاییز ♠
 
این مهر که از راه رسد
دیگر تو را دست باد نمی سپارم ، ب
بی تو...
گیرم که آفتاب بر آید
و از لقاح با افق
در سایه روشن سحر، صبح را بزاید
مرا چه سود!؟
بی تو همه روزهایم 
تاریک است.

باران چشمانم:
چتر چکارم می آید!؟
وقتی که باران
از چشمانم می بارد!!!

سیل:
باران که از نگاهت بارید
تمامِ خاطراتم را
سیل برد

تنهایی مترسک:
کلاغ از مزرعه رفت
و گونه های مترسک
از اشک تنهایی خیس شد

تنهایی اتاق:
چشمهایم در قاب پنجره
هر روز خیره می ماند
به انتهای کوچه
- دلم آمدنت را گواهی میدهد!
اتاق این را می گوید!!!
سعید فلاحی (زانا کور
 همین حالا، نوشتن اولین نقد زندگی‌ام را تمام کردم. با دانسته‌هایی که ریزریز در طی این ترم جمع کرده بودم و بر یکی از نوشته‌های خودم. با شوق سر بلند کردم و این طرف و آن طرف را نگاه کردم که به کسی نشانش بدهم ولی کسی را پیدا نکردم. کاغذهایم را جمع کردم و ساکت و دست به سینه نشستم روی صندلی. حس طفلی را دارم که بعد از هزار مرتبه کلنجار رفتن با خودش، دستش را از میز جدا می‌کند و خودش آهسته آهسته اولین قدم‌ها را برمی‌دارد، ولی مامان و باباش نیستند که تم
به زمین تا که رسیدی همه جا زیبا شد
هرچه گل بود شکفت و دل باران وا شد
هر فرشته به تو یک نام بهشتی می داد
آسمان دید که مجموعه ی آن “زهرا” شد
گفت آهسته که خورشید بتابد همه جا
این چنین نام تو اعلام به یک دنیا شد
رسمشان بود عرب ها که به گُل پشت کنند
رحمت آمدنت مژده ی”اعطینا” شد
یک شب آویخته شد چادرت از عرش خدا
عطر رویایی آن قسمت مریم ها شد
عشق هنگام نمازت به تماشا آمد
“وندرین دایره، سرگشته ی پابرجا” شد
روز میلاد شما بود و دلم خواست، غزل
عرض تبریک قش
دانلود آهنگ میلاد راستاد بغل تو
Download New Music Milad Rastad – Baghale To
پخش بزودی – دمو آهنگ اضافه شد

میلاد راستاد بغل تو


متن آهنگ بغل تو از میلاد راستاد
 
نیاد اون روزی ببینم تو دلت جایی ندارم
پاکه از گوشی تو اسممو عکسامو شماره ام
حس گیرایی چشمای تو مثل الکله
نری و تنهایی جات شبا منو بغلم کنه
بغلم کن که الان بغل تو مونده برام
اون آغوش آرامشه که این جوری داره منو می کشه
بغلم کن که الان بغل تو مونده برام
پخش این موزیک زیبا از لینک بالا منتشر شد
هوا خوب است. از قضا این یک هفته، روزی دو سه کیلومتر پیاده روی به تورم خورده است. از این ورِ دانشگاه به آن ور دانشگاه. کتابخانه مرکزی تا تریا و درِ شمالی و دانشکده و برگشت به خانه و مسیر خانه تا دفتر و دوباره تکرار. جدی جدی جوری راه می روم و نفس می کشم که انگار آخرین باری است که دارم در هوای سرد قدم می زنم و «ها» می کنم. آخ! همه چیزش یک طرف، «ها» کردن توی هوا یک طرف. بی استثنا، هربار که رفته ام بیرون، ایستاده یا در حال حرکت، سی چهل بار «ها» کرده ام تا
آن پاییز که تمام زندگی ام رفت زیر آب، نمیدانم کجا بودی. من هی خیره میشدم به زرد و نارنجی برگهایی که مقاومتشان در  برابر باد کم بود. بادی که هم قوی بود و هم زوزه کش ولی نه آنقدر که یاد تو را هم بکند و ببرد.
باد که شکست خورد، گذاشتم باران هم زور خودش را بزند.
اصفهان چند ساعتی است باران مقطعی میبارد. تمام بچه های محل دور هم جمع شده اند و به آسمان نگاه میکنند. وقتی چند قطره باران شروع به باریدن میکند، دست میزنند و شعر میخوانند.
خدایا این دلخوشی ها را از ما نگیر. خدایا؛ برای بچه های محله ما از آسمانت باران بفرست، نان بفرست. دلم میگیرد از این هوا، از این مردن...
تیره بختی هلاکم خواهد کرد. به قول آن شعر شاعر:
تیره بختی در وطن احساس غربت میکند...
*راستی دیشب خوابم برد. حدود 5 ساعت. بازم شکر. 
نام:در امتداد باران
ژانر:عاشقانه،درام
نویسنده:سارا خالوغلی
خلاصه:داستان دختری به نام باران است که عاشق هم دانشگاهی اش صدرا می شود،اما به او نمی رسد تا اینکه،پس از گذشت چند سال،دوباره با هم رو به رو می شوند.
نکته:این رمان بر اساس واقعیت است.
دانلود رمان در امتداد باران
 
#بزرگان_و_نامداران_باران_زهی_بادینی_رِند
از راست به چپ:
زنده یاد جناب زرافشان باران زهی(بادینی رِند) فرزند زنده یاد جناب سردار افغان خان باران زهی(بادینی رِند).
زنده یاد جناب کدخدانظرخان باران زهی(بادینی رِند) فرزند زنده یاد جناب علیخان باران زهی(بادینی رِند).
زنده یاد جناب سردار رسول خان باران زهی(بادینی رِند) فرزند ارشد زنده یاد جناب افغان خان باران زهی(بادینی رِند) که جانشین پدر شدند و سرداری قومش را بعهده داشت. 
جناب سعیدخان باران زهی (باد
تو چشماش نگاه میکنم_زندگی که اجباری نیست کاترین...!
کاترین میگه هست...از نظر کاترین زندگی صبح و ظهر و شب‌هاییه که مدام تکرار میشه و ماعم گیر کردیم تو این تناوب طلسم شده...کاترین میگه خوشحالی و سرمستی که از بوی قهوه سرصبح بهت دست میده،همه برحسب عادته...کاترین میگه حس خوشایند کمک به بقیه همه مال این تناوب طلسم شده‌است...!
همینطور داره حرف میزنه که یهو میگم_پس اون لحظه‌ای که بغلت میکنه و میگه دلم برات تنگ شده بود؟! هیچ کجای این چرخه‌ی مریض قرار نبو
هرچند خنده بر لب عالم می آورندباران و برف با خودشان غم می آورندمن دوست دارم این غم باران و برف رازیرا تو را دوباره به یادم می آورندباران چکامه ای ست که در وصف عاشقانخورشید و ابر و باد فراهم می آورندهر سال ابرها شب یلدا سبد، سبداز باغ آسمان گل مریم می آورنداما دریغ از آن همه پروانه ی سپیدبا خود بهشت را به جهنم می آورندگل ها اگرچه چشم نوازند و بی رقیبپهلوی برگ های خزان کم می آورندامسال دست پنجره از برف خالی استامسال درد پشت سر هم می آورندسیدابو
مگر می‌شود پاییز به هزار رنگ به جلوه درآید، آسمان بارانش را پرشکوه بباراند و دل از هرچه اندوه، شسته نشود؟ باران را بسیار دوست دارم، بارانش که پاییزی باشد بیشتر شیدایم می‌کند. گیرم که همین طور یک‌نفره بزنم بدل خیابان‌ها. حتی هوس نمی‌کنم چتر جدید برای خودم بخرم و می‌گذارم باران تنگ در آغوشم گیرد.
اما می‌دانی زیباترش چیست؟ اینکه باران یادم بیندازد شبهایی از بهمن‌ماه سال گذشته را، یادم بیندازد که شبها به شوق دیدنت بال می‌گشودم و باران، آ
یادش بخیر آن زمانی که وقتی باران می گرفت از خانه بیرون می دویدم ، یا بی مهابا کنار می زدم و از ماشین بیرون می آمدم . چون دلم لک می زد برای قطرات بارانی که سرزندگی و دعای مستجاب را برایم به ارمغان می آوردند ... باید خدا را به خاطر این معجزه اش شاکر باشم . که با چند قطره آب ، می تواند زندگی را به این زمینِ مرده که هیچ به دل های ما هم بازگرداند ...
+ امروز صبح یک زیرِ باران قدم زدن اجباری داشتم . خیلی چسبید ...
امروز با ببری افتادی دنبالم که ببی( ببری)مامانو بیوره(بخوره)، منم با شوق و ذوق تو می دویدم و نوی خونه دنبالم می دویدی و می خندیدیم. یهو وقتی نشسته بودم اومدی از پشت بغلم کردی گفتی مامانی دوستت دارم
خوش تر از اون حال تابحال نداشتم از دوست داشتن و دوست داشته شدن
برای تو عشق من به تو وقتی تماما قابل درک خواهد شد که مادر شده باشی
به حق این شب عزیز از این ماه عزیز و به حق این بارون رحمت خدا داره می باره، از خدا میخوام التماس کنم که بزرگوارت کنه، خالصت
یک روایت قشنگ شنیدم که گفتم برای شما هم بگم
یک روز مردم مصر پیش فرعون آمدند و گفتند که : آهای فرعون ببین چند وقتی هست که باران نیامده و خشکسالی شده، تویی  که ادعای
خدایی میکنی خب یک دعایی یا کاری انجام بده که باران بیاید.وقتی یاران حضرت موسی این حرف ها را شنیدن ته دلشان گفتند: خب دیگه
وقتی فردا باران نیامد این مردم هم می فهمند که فرعون یک دروغگو هست. فردا شد و باران آمد.اصحاب تعجب کردند و حضرت موسی هم 
دلیل را از خدا پرسید. خدا گفت: دیشب فرعون روی
نام:در امتداد باران
ژانر:عاشقانه،درام
نویسنده:سارا خالوغلی
خلاصه:داستان دختری به نام باران است که عاشق هم دانشگاهی اش صدرا می شود،اما به او نمی رسد تا اینکه،پس از گذشت چند سال،دوباره با هم رو به رو می شوند.
نکته:این رمان بر اساس واقعیت است.
دانلود رمان در امتداد باران
 
 
من به آویشن، به باران تو مشکوکم هنوزمن به پایان ِ زمستان تو مشکوکم هنوزغنچه و عطر و بهار و سبزه‌ باز آورده‌ایگرچه با گل‌های گلدان تو مشکوکم هنوزای صدای ناگهان ِ یک تبسم در سحرمن به لبخند غزلخوان تو مشکوکم هنوزباز می‌پرسی که امید فراوانت چه شد؟باز می‌گویم به ایمان ِ تو مشکوکم هنوزهر که آمد، بار فردای خودش را بست و رفتبا یقین‌های پریشان تو مشکوکم هنوزاین‌که می‌آید نه باران، گریه‌های نم‌نم استمن به ابر و باز باران تو مشکوکم هنوز
بسم الله
نه آذر!؟
چقدر زیاد نبودم!
نه فاطمه؟!
فکر می کردم ته تهش چند ماه
نه حدود یکسال!
حالا شروع کنم؟
برای کی؟!
چرا؟
بذار اینجا مثل این چند ماه خاک بخوره
قلمم خشک شد وقتی دیدم گذشتم با حالم چقدر فرق داره!
از ترس آینده قلمم خشک شده...از ترس اینکه خودم نباشم!
پ.ن:
آن گاه از خودم ترسیدم
که وقتی باران گرفت
زیر چتر رفتم و ترسیدم از خیس شدن!
آن روز فهمیدم با باران غریبه شدم
با زمین قهر کرده ام
و دیگر خودم را دوست ندارم
......
حوالی شهریور
که از قضا باران می ب
عشق هر روز از یک جا سرِ آغازیدن می‌گیرد. یک روز از عطر خوش لوبیاهای سبز تازه که آهسته در تابه سرخ می‌شوند. گاهی از بوی بادمجان کبابی. یک روز از تماشای عاشقانه تابلوی خوشنویسی برادر جان، با نور ملایمی که به خطوطش تابیده. وقتی از حرارت دلچسب یک استکان چای شیرین شده با عسل. یک روز از قدم‌های سنگین و آهسته میان سبزیجات تازه و معطر چیده شده در تره‌بار. گاهی از نوازش شورانگیز برگ نوی یک گیاه در گلدان یا خنکای مطبوع صبحگاه جمعه‌ی اتوبان وقتی حاشیه
بر گر فته از کانال انشا 21 برای
پیدا کردن انشا با هر موضوعی به کانال ما سر بزنید   
روزهای بارانی همیشه یک طور خاص‌اند. اصلاً همین که از خواب بیدار شوی و پرده را برای دعوت نور خورشید به خانه کنار بزنی و باران را ببینی، برای شروع یک روز پر از دل‌تنگی کافی‌ست!همین که ببینی آسمان گریه می‌کند و حسابی دلش گرفته یاد بغض کهنه‌ات می‌افتی؛ خصوصاً اگر اول بهار هم باشد. بهار و باران دو یار جداناشدنی‌اند و از ازل پیوندی مقدس با آسمان داشته‌اند. همین ک
بهراد-اه اه چقده شما این دختره ی زشته و لوسش میکنینباران-زشت خودتی بی تربیتبعدم از بغل بهرام پرید پایین رفت تو بقل بابا نشستباران-بابا مگه من زشتم؟-نخیرم دخترم از ماهم خوشگلتره مگه نه بهار خانومبه باران لبخندی زدم و گفتم بله-حالا بدو بیا بشین ناهارتو بخورباران-سیر شدم ابجی میخوام تک تک بخورمبا اخم نگاش کردمو گفتم-اول ناهار بعد تک تکلباشو برچید و نگام کرد -بااین نگات خر نمیشم بدو بیابهراد-تو خر خدایی هستی باباجان-جوننننننننننننننننننننننن
باران؛
شیشه‌ى پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسى نقش تو را خواهد شست؟

حمید مصدق
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
[ویدئو ۱:۰۰]
مشاهده مطلب در کانال
چشم تو چشم هم نشستیم و زل زدیم به چشم و عمق وجودمون. 
گن با تمام وجودم میگم و تو با تمام وجودت میشنوی. 
من نگاه میکنم تا ابد یادم بمونه و تو نگاه میکنی تا من نگاهتو در ذهنم حک کنم. 
نمیدونم پس نگاهت چیه ولی آدم عاشق مطمئنا همه چیو میفهمه. 
 
 
 
کم کم دو روح به هم نزدیک میشت و حس و حال همو تجربه میکنن و میفهمن که خواسته هاشون چیه و آهسته آهسته میشن یکی... 
من به خودم نگاه میکنم و تو به خودت..... یعنی ما. 
این آغازی هست که من و تو نیستیم و دو جسم با یک نگا
چشم تو چشم هم نشستیم و زل زدیم به چشم و عمق وجودمون. 
گن با تمام وجودم میگم و تو با تمام وجودت میشنوی. 
من نگاه میکنم تا ابد یادم بمونه و تو نگاه میکنی تا من نگاهتو در ذهنم حک کنم. 
نمیدونم پس نگاهت چیه ولی آدم عاشق مطمئنا همه چیو میفهمه. 
 
 
 
کم کم دو روح به هم نزدیک میشت و حس و حال همو تجربه میکنن و میفهمن که خواسته هاشون چیه و آهسته آهسته میشن یکی... 
من به خودم نگاه میکنم و تو به خودت..... یعنی ما. 
این آغازی هست که من و تو نیستیم و دو جسم با یک نگا
مژده ای دل که شب نیمه شعبان آمد
بر تن مرده و بی جان جهان جان آمد
بانگ تکبیر نگردرهمه عالم بر پاست
همه  گویند  مگر  جلوه  یزدان   آمد
اززمین نوربه بالا رود امشب زیرا
نور خورشید امامت همه  تابان  آمد
قائم آل محمد (عج)گل گلزار رسول
حجه بن الحسن (عج)آن مظهر ایمان آمد

اللهم عجل الولیک الفرج
             صبحدم پیک مسیحا دم جانان آمد             
گفت برخیز که آرام دل و جان آمد
سحر از پرده نشینان حریم خلوت               
نغمه برخاست که شاهنشه خوبا
باران میبارید
او با ذوق میان باران میدوید
و دستان کوچکش را میگشود.
و قطرات را در کف دستهای مهربانش جمع میکرد.
و بر سرم میان تنگ آب می ریخت.
چقدر زندان بانم دوستداشتنی ومهربان است.
دلتنگ دریایم اما لبخند عجیبش مرا محسور این تنگ میکند.
مجازات ماهی عاشق اینست!
پدیده سال جدید بدون هیچ شکی باران است. آنقدر بارید و آنقدر سیل راه انداخت که هیچ شبهه ای در کار نگذاشت. در این بین اکثر هموطنان شادند و گروه اندکی غمناک سیل. امیدوارم با رونق کشاورزی کمی از فشار اقتصادی موجود بر مردم روستا کمتر بشه و نفس راحتی بکشند
اگر می‌خواین دقیقا بدونین که چه قدر طول می‌کشه تا برای کسی، دیگه دل‌تنگ نباشید میتونم بهتون بگم بیشتر از 12سال و 20 روز!!
+ بخونید.
 
پ. ن: عنوان مصرع اول شعری از کاظم بهمنی
کوچه مهر، سر نبش، کماکان باران/دیدن حجله من اول آبان سخت است.
اگر می‌خواین دقیقا بدونین که چه قدر طول می‌کشه تا برای کسی، دیگه دل‌تنگ نباشید میتونم بهتون بگم بیشتر از 12سال و 20 روز!!
+ بخونید.
 
پ. ن: عنوان مصرع اول شعری از کاظم بهمنی
کوچه مهر، سر نبش، کماکان باران/دیدن حجله من اول آبان سخت است.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها